روشـهای ترجمـه حرفه ای قرآن از عربی بـه فارسی


چکیده
دانش ترجمـه ی قرآن با بررسی شیوه های ترجمـه ی متون مقدس و بیـان ضعف ها و قوتهای آنـها بالنده تر و پویـاتر مـی شود و ترجمـه ی قرآن سابقه ای دیرینـه دارد و از زمان صدر اسلام آغاز مـی شود، ترجمه درس رستخیز عظیم فارسی دهم اما مبحث روش شناسی ترجمـه های قرآن سابقه ای طولانی ندارد. ترجمه درس رستخیز عظیم فارسی دهم با این حال، دانشوران گوناگون درون این باره سخن گفته اند. ترجمه درس رستخیز عظیم فارسی دهم تقسیم روشـها ترجمـه بـه سه روش کلمـه بـه کلمـه (=تحت الفظی)، جمله بـه جمله (=هسته بـه هسته) و روش آزاد(=ترجمـه ی تفسیری)، منطقی و مطابق واقعیت خارجی درون ترجمـه های موجود است؛ هر چند درون نام گذاری آنـها اختلاف نظر وجود دارد. البته شیوه های ترجمـه ی قرآن مـی تواند تقسیمات متعددی را پذیرا شود؛ یعنی براساس مبنای تقسیم روشـها و شیوه ها و سبکهای متعددی رخ مـی نماید. تقسیم ترجمـه ها براساس هدف مترجم، مخاطبان، زبان ترجمـه، وجود یـا نبود اضافات، وجود یـا نبود گرایش ویژه، اعتبار ترجمـه و مترجم و ترجمـه های هنری، مـهم ترین سبکهای ترجمـه را مـی سازد.
از دیگر سو، درون ترجمـه ی کلمـه بـه کلمـه، دو شیوه ی ترجمـه ی لغوی یـا ترجمان القرآن و ترجمـه ی تحت اللفظی وجود دارد، این شیوه امانت درون نقل را رعایت مـی کند و برای نوآموزان قرآن نیز بسیـار مناسب است، اما دشواریـهایی نیز پدید مـی آورد، دست کم دوازده پیـامد نادرست و مشکل ساز را مـی توان به منظور چنین ترجمـه هایی برشمرد. درون گونـه ی دیگر ترجمـه کار ترجمـه ی آزاد یـا تفسیری است، مترجم همت خویش را صرف واضح پیـام کلام مـی کند، ترجمـه های فیض الاسلام، یـاسری، الهی قمشـه ای، بهبودی و تهرانی از قرآن کریم، از جمله ی این گونـه ترجمـه ها بـه شمار مـی آیند. این شیوه نیز محسناتی دارد، اما درون آن ترجمـه با توضیحات اضافی و تفسیری مـی آمـیزد و نیز مترجم فهم خود را بـه مخاطب ارائه مـی کند. بـه جز این، پنج ایراد دیگر نیز بـه این شیوه وارد است. درون شیوه ی سوم ترجمـه، یعنی ترجمـه ی جمله بـه جمله و محتوا بـه محتوا، کوشش مترجم آن هست که بین افراط و تفریط راهی مـیانـه بجوید و ضمن تلاش به منظور حفظ خصوصیـات لفظی متن اصلی، معنای جملات متن را بـه لباس زبان دوم آراسته کند. درون این شیوه، ویژگیـهای لفظی متن اصلی حفظ مـی شود، اضافات تفسیری با ترجمـه ی مخلوط نمـی گردد و پیـام متن بدون افراط و تفریط بـه مخاطب منتقل مـی شود. مطلوب ترین شیوه به منظور ترجمـه ی قرآن کریم، همـین شیوه است. ترجمـه های موجود قرآن از نوع بیـانی است، اما ترجمـه ی نـهایی نیست. همچنین ترجمـه ی قرآن مـی تواند به منظور عموم مخاطبان باشد یـا ترجمـه ای تخصصی ترجمـه ی قرآن مـی تواند به منظور عموم مخاطبان باشد یـا ترجمـه ای تخصصی و ویژه بـه شمار آید. ترجمـه ی قرآن کریم مـی تواند بـه زبان عرفی یـا فنی انجام شود و همراه با توضیحات تفسیری باشد. بررسی تأثیر گرایش ها و پیش فرضها ذهنی، کلامـی، فلسفی و مذهبی مترجمان درون ترجمـه و نیز عناصر هنری بـه کار رفته درون ترجمـه ها، امر بایسته ای هست که گونـه گونی ترجمـه ها را باز مـی نماید و آشکار مـی کند.

درآمد
ترجمـه متون مقدس ضرورت تبلیغی هر دین بـه شمار مـی آید، و با توجه بـه رسالت قرآن به منظور همـه ی زمانـها و مکانـها این ضرورت صد چندان مـی شود. از این رو دانشوران بسیـاری درون طول تاریخ اسلام اقدام بـه ترجمـه ی قرآن کرده اند، و برای این کار از روشـهای مختلف سود جسته اند، بررسی این شیوه ها و بیـان نقاط قوت و ضعف آنـها مـی توانند به منظور مترجمان بعدی راهگشا باشد و دانش ترجمـه ی قرآن را بالنده و پویـاتر کند.
نوشتار حاضر بر آن هست که بـه این مـهم عمل پوشد. البته مبحث روشـها ترجمـه ی قرآن مبتنی بر مبانی، قواعد، شرایط مترجم و آگاهی از تاریخ ترجمـه ی قرآن بـه زبان فارسی است؛ همانطور کـه رابطه ی تنگاتنگی با دانش واژه شناسی و وجوه و نظائر و فصاحت و بلاغت دارد کـه در این نوشتار بدانـها نمـی پردازیم، و آنـها را مسلم فرض مـی کنیم و در موارد لزوم درون پانوشت بـه مبنا یـا قاعده مورد قبول اشاره مـی کنیم.

مفهوم شناسی
روشـهای ترجمـه ی متون مقدس، از سه واژه اساسی تشکیل شده است:
الف - ترجمـه ی: ترجمه درس رستخیز عظیم فارسی دهم برخی صاحبنظران ترجمـه را اینگونـه تعریف کرده اند: «نزدیک ترین معادل زبان مورد ترجمـه، اول از جهت مفهوم و بعد از نظر سبک»(1) اما بـه نظر مـی رسد کـه ترجمـه فرایند انتقال پیـام از زبان مبدأ بـه زبان مقصد است، و به عبارت دیگر برگرداندن الفاظ متن از زبانی بـه زبان دیگر به منظور رساندن معانی است.(2) کـه برخی آن را علم و برخی دیگر هنر و برخی فن دانسته اند.(3)
ب - روش:مقصود از روش مؤلفه های تأثیرگذار درون فرایند ترجمـه است؛ مثل نوع گزینش و چینش واژه ها و جمله ها کـه نتیجه ی آن، گونـه ی خاصی از ترجمـه را بـه وجود مـی آورد.(4)
ج - سبک: منظور از سبک ترجمـه، عوامل تأثیرگذار درون ترجمـه همچون هدف مترجم، گرایش کلامـی، نوع مخاطب، زبان ترجمـه و آهنگ آن هست که بـه ترجمـه رنگ ویژه ای مـی دهد و البته هر سبک ترجمـه مـی تواند درون قالب یکی از روشـهای ترجمـه تبلور یـابد.
د - متون مقدس: مقصود کتابهای الهی هست که متون مقدس ادیـان بـه شمار مـی رود. کـه در این نوشتار محور اصلی قرآن کریم است، اما مباحث روش شناختی ترجمـه اعم از قرآن خواهد بود.

پیشینـه ی تاریخ
ترجمـه ی قرآن سابقه ای دیرینـه دارد و از زمان صدر اسلام شروع مـی شود سلمان فارسی اقدام بـه ترجمـه ی بخشی از قرآن کرد، (5) اما مبحث روش شناسی ترجمـه های قرآن سابقه ای طولانی ندارد؛ هر چند کـه اشاراتی بـه این مبحث درون برخی کتابها و ترجمـه ها شده است، اما بـه طور مستقل کم تر بـه مبحث روش شناسی ترجمـه ی قرآن پرداخته اند،(6) کـه از این مـیان بـه پاره ای از مـهم ترین آنـها اشاره مـی کنیم:
1. شیخ محمد بهاء الدین عاملی (م 1031ق) از صفوی نقل مـی کند کـه ترجمـه دو روش دارد:
اول: روش یوحنا بن بطریق و ابن النا الحمص کـه لفظ بـه لفظ ترجمـه شود.
دوم: روش حنین بن اسحاق و الجوهری، کـه تمام جمله را درون ذهن تصور کند و سپس آن را بـه جمله ای مطابق آن از زبان دیگری ترجمـه کند.
سپس ایشان بـه روش اول چند اشکال مـی کند و روش دوم را بر مـی گزیند.(7)
2. آیـه الله مکارم شیرازی درون پی نوشت ترجمـه ی قرآن خویش، روشـهای ترجمـه ی قرآن را بـه سه شیوه تقسیم کرده است: ترجمـه ی تحت اللفظی، ترجمـه ی آزاد، ترجمـه ی هسته بـه هسته (=ترجمـه ی جمله بـه جمله) و در نـهایت روش سوم را بر مـی گزیند و در ترجمـه ی خویش از همـین شیوه استفاده کرده است.(8)
3. آیـه الله معرفت، درون کتاب التفسیر و المفسرون روشـهای ترجمـه را بـه سه اسلوب تقسیم مـی کند: ترجمـه حرفی (تحت اللفظی)، ترجمـه معنوی (آزاد)، ترجمـه تفسیری (همراه با شرح). سپس ایشان ترجمـه ی نوع اول را غیر موفق مـی داند و ترجمـه ی نوع سوم را نزدیک تر بـه تفسیر مـی شمارد و نوع دوم را معقول مـی شمارد.(9)
4. حجت الاسلام و المسلمـین عقیقی بخشایشی، درون کتاب طبقات مفسران شیعه، بحث مبسوطی درون مورد ترجمـه ی قرآن دارد و روشـهای ترجمـه ی قرآن را بـه دو نوع تقسیم مـی کند: ترجمـه ی کلمـه بـه کلمـه (یـا تحت اللفظی) و ترجمـه ی آزاد، و نوع اول را بازگو کننده ی معانی پر محتوای قرآن نمـی داند و احتیـاط مـی کند کـه از نوع دوم ترجمـه درون قرآن استفاده شود.(10)
5. دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی درون کتاب قرآن ناطق، روشـهای ترجمـه ی قرآن را بـه نـه شیوه تقسیم مـی کند: ترجمـه ی لغوی یـا ترجمان قرآن، ترجمـه ی تحت اللفظی، ترجمـه حرفی و معنوی یـا ترجمـه ی امـین، ترجمـه ی ادبی، ترجمـه ی منظوم قرآن، ترجمـه ی آوایی، ترجمـه و حواشی، ترجمـه آزاد یـا خلاصه التفاسیر، ترجمـه ی پیوسته، تفسیری. آوایی. وی از مـیان روشـهای یـاد شده، روش اخیر را بر مـی گزیند.(11)
البته با تأمل درون روشـهای یـاد شده ممکن هست بتوان برخی روشـها را درون یکدیگر ادغام یـا تقسیم بندی دیگری ارائه کرد کـه در ادامـه بـه بررسی روشـهای یـاد شده خواهیم پرداخت.
6. آقای علی نجار درون کتاب اصول و مبانی ترجمـه ی قرآن روشـهای ترجمـه ی قرآن را بـه سه نوع تقسیم مـی کند: ترجمـه ی تحت اللفظی، ترجمـه آزاد و ترجمـه ی تفسیری. وی نوع اخیر را بر مـی گزیند. البته مقصود ایشان از ترجمـه ی تفسیری همان ترجمـه ی جمله بـه جمله هست که درون ادامـه خواهد آمد.
7. درون شماره ی دهم نشریـه مترجم مباحث ویژه ترجمـه ی قرآن طرح شده و نقد روشـهای ترجمـه ی قرآن مورد بررسی قرار گرفته است.(12)
8. برخی مترجمان نیز درون مقدمـه ی ترجمـه ی قرآن یـا پی نوشتهای آن مطالبی پیرامون ترجمـه و تقسیم روشـهای آن آورده اند.(13)
بررسی: تقسیم روشـهای ترجمـه بـه سه روش کلمـه بـه کلمـه (=تحت اللفظی) و روش جمله بـه جمله (= هسته بـه هسته) و روش آزاد (= ترجمـه ی تفسیری) منطقی و مطابق واقعیت خارجی درون ترجمـه های موجود است. هر چند کـه در نامگذاری اختلاف نظر هست اما اصل سه روش فوق مورد پذیرش همـه ی اندیشوران نامبرده است:
الف - روش نخست یعنی کلمـه بـه کلمـه یـا تحت الفظی همان روش یوحنا بن بطریق و ابن النا الحمصی هست که شیخ محمد بهاء الدین عاملی نقل مـی کرد و همان روش حرفی هست که آیـه الله معرفت نوشته اند و همان روش تحت اللفظی هست که آیـه الله مکارم شیرازی و دکتر بی آزار شیرازی و حجت الاسلام و المسلمـین عقیقی بخشایشی و آقای نجار از آن یـاد کرده اند.
ب - روش دوم یعنی روش جمله بـه جمله همان روش حنین بن اسحاق و الجوهری هست که مرحوم عاملی نقل کرده اند و آیـه الله مکارم شیرازی از آن با عنوان روش هسته بـه هسته یـاد د. ولی آیـه الله معرفت و حجت الاسلام و المسلیمن عقیقی بخشایشی از آن با عنوان ترجمـه ی معنوی یـا آزاد یـاد د، ولی دکتر عبدالکریم شیرازی از آن با عنوان ترجمـه حرفی و معنوی یـا ترجمـه ی امـین یـاد کرد. آقای علی نجار نیز از آن عنوان ترجمـه ی تفسیری یـاد نمود.
ج: روش سوم یعنی روش ترجمـه ی تفسیری (ترجمـه همواره با نکات تفسیری روشنگر معنی ) شیوه ای هست که آیـه الله مکارم شیرازی و آقای نجار از آن با عنوان ترجمـه ی آزاد یـاد مـی کنند و آیـه الله معرفت از آن با عنوان ترجمـه تفسیری (همراه با شرح) یـاد مـی کند و دکتر بی آزار شیرازی از آن با عنوان ترجمـه ی آزاد یـا خلاصه التفاسیر یـاد مـی کند و گاهی از آن با عنوان «قل بـه معنی» یـاد مـی شود.(14) شیخ عاملی و حجت الاسلام و المسلمـین عقیقی بخشایشی یـادی از آن نمـی کنند.
البته مـی توان درون مورد این نام گذاری ها و دلیل آنـها انتقاد کرد، ولی از آنجا کـه دانش ترجمـه درون این دوره جوان بوده و سخنان این دانشوران گامـهای نخست درون این راه بوده هست و هنوز فضای روشگان ترجمـه روشن نشده بود، مـی توان انتقاد جدی بر آنان وارد ندانست؛ چرا کـه هر براساس تشخیص و توجیـه خود نامگذاری کرده است.
در مجموع مقصود این دانشوران، بخصوص با مثالهایی کـه زده اند و انتقادهایی کـه به برخی روشـها - روشن هست و همگی اصل این سه روش را پذیرفته اند، هر چند کـه در نامگذاری آن اختلاف دارند؛ همانطور کـه در صحت و اعتبار این روشـها دیدگاههای خاصی دارند کـه در پی مـی آوریم.
اما روشـهای نـه گانـه ی دکتر بی آزار شیرازی، سه روش آنـها همـین روشـهای مورد توافق بود کـه اشاره شد و روش ترجمـه ی لغوی یـا ترجمان القرآن با روش ترجمـه ی تحت اللفظی قابل ادغام است؛ چرا کـه تفاوت ماهوی و اساسی ندارد. همانطور کـه روشـهای دیگر - آوایی - ادبی - منظوم - ترجمـه و حواشی - ترجمـه پیوسته - با دو روش ترجمـه ی جمله بـه جمله و تفسیری - آزاد یـا خلاصه ی التفاسیر درون بیـان ایشان - قابل ادغام است.
به عبارت دیگر، آهنگ پذیر بودن ترجمـه یـا شعر و نثر بودن آن یـا حاشیـه داشتن و نداشتن آن از مؤلفه های پیدایش روشـهای جدید نیست، بلکه ترجمـه ی قرآن مـی تواند جمله بـه جمله آهنگین (=آوایی) یـا بدون آهنگ، همراه حاشیـه یـا بدون حاشیـه باشد. بعد تقسیمات اخیر دکتر بی آزار شیرازی بیشتر بـه الوان ترجمـه یـا سبکهای ترجمـه شبیـه هست تار ورش ترجمـه.
به بیـان دیگر، روشـهای ترجمـه ی قرآن براساس مبنای تقسیم مـی تواند تقسیمات متعددی داشته باشد کـه همـه ی آنـها درون یک ردیف جای نمـی گیرد. و گاهی تقسیم از زاویـه ی خاص و براساس سبک ترجمـه هست که مـی تواند دل هر روش ترجمـه جای گیرد. توضیح این مطلب درون پی خواهد آمد.

تقسیمات روشـها و سبکهای ترجمـه
شیوه های ترجمـه ی قرآن مـی تواند تقسیمات متعددی را پذیرا شود؛ یعنی براساس مبنای تقسیم کـه انتخاب مـی شود و روشـها و شیوه ها و سبکها و الوان متعددی رخ مـی نماید کـه در اینجا ترجمـه ها را بر اساس روشـها و سبکها تقسیم بندی مـی کنیم، و در ادامـه توضیح مـی دهیم و برخی از آنـها را نقد و بررسی مـی کنیم:

یک - روش های ترجمـه ی قرآن
روشـهای ترجمـه ی قرآن براساس گونـه های انتقال مطلب از زبان مبدأ بـه زبان مقصد بـه سه روش تقسیم مـی شود:
1. ترجمـه ی کلمـه بـه کلمـه (=تحت اللفظی = حرفی)
2. ترجمـه ی جمله بـه جمله (= هسته بـه هسته = معنوی = امـین)
3. ترجمـه ی آزاد (= تفسیری = خلاصه التفاسیر)

دو - سبکهای ترجمـه ی قرآن
همانطور کـه ترجمـه ی قرآن دارای روشـهای اساسی است، از سبکهای متعددی نیز برخوردار هست که بـه ترجمـه رنگ و جهت مـی دهد. البته هر کدام از سبکهای ترجمـه مـی تواند درون قالب روش خاصی ظاهر شود و نیز هر کدام بر مبنای خاص و از جهت و دیدگاه ویژه ای تقسیم پذیر هست که درون اینجا بـه مـهم ترین سبکهای ترجمـه اشاره مـی کنیم:
اول - تقسیم ترجمـه براساس هدف مترجم:
1. ترجمـه ی جایگزین: ترجمـه ای کـه بتواند جایگزین قرآن درون زبان مقصد شود.
2. ترجمـه ی بیـانی: ترجمـه ای کـه فهم نسبتاً خوبی از متن قرآن ارائه کند، هر چند کـه نتواند جایگزین متن شود.
دوم - تقسم ترجمـه ها براساس مخاطبان:
1. ترجمـه به منظور عموم مردم
2. ترجمـه ی تخصصی
سوم - تقسیم ترجمـه ها براساس زبان ترجمـه:
1. ترجمـه بـه زبان عام (زبان عرفی)
2. ترجمـه بـه زبان خاص (زبان فنی یـا ادبی یـا...)
چهارم - تقسیم ترجمـه ها براساس وجود اضافات و عدم آنـها:
1. ترجمـه ی خالص (بدون توضیحات و دخالت عناصر تفسیری)
2. ترجمـه ی تفسیری (خلاصه التفاسیر)
پنجم - تقسیم ترجمـه ها براساس گرایشات و عدم آنـها:
1. ترجمـه ی بی طرف (بدون لحاظ گرایشات کلامـی، فلسفی و مذهبی و...)
2. ترجمـه ی گرایشی (براساس گرایش خاص مذهبی، کلامـی، فلسفی و...)
ششم - تقسیم ترجمـه ها بر اساس اعتبار ترجمـه و مترجم:
1. ترجمـه ی معتبر
2. ترجمـه ی غیر معتبر
هفتم - ترجمـه های هنری:
1. ترجمـه های نثر غیر آهنگین
2. ترجمـه های هنری (آهنگین، آوایی و منظوم)

یک: روشـهای ترجمـه
روشـهای ترجمـه بر اساس گونـه انتقال مطلب از زبان مبدأ بـه زبان مقصد حداقل بـه سه روش تقسیم مـی شود:

الف - کلمـه بـه کلمـه:(ترجمـه ی تحت اللفظی = حرفی = همگون)
در این شیوه دغدغه ی اصلی مترجم حفظ امانت است؛ یعنی مترجم حداکثر تلاش خود را مـی نماید که تا در ترجمـه چیزی اضافه یـا کم نشود و همـه ی کلمات و حروف دقیقاً همان گونـه کـه در زبان مبدأ هست به زبان دوم برگردان شد. این گونـه ترجمـه، قرنـها درون زبان پارسی رایج بوده هست و علت اصلی پرداخت مترجمان بـه این شیوه دو مطلب بوده است: نخست آنکه ترس مترجمان مؤمن از اینکه با دور شدن از نص و الفاظ قرآن، از مراد خدا دور شوند. و دوم اینکه صناعت ترجمـه و شناخت زبان درون حد ابتدایی بوده است.(15)
برای این روش ترجمـه مـی توان دو شیوه و گونـه فرعی تصور کرد:
یک - ترجمـه ی لغوی یـا ترجمان القرآن: درون این شیوه لغات عربی قرآن کـه در فارسی غیر مأنوس هست و درون حاشیـه آیـات با ترجمـه نگاشته مـی شود؛ مثل کتاب لسان التنزیل از عالمـی ناشناس متعلق بـه قرن چهارم یـا پنجم هجری کـه مختصری درون تفسیر و تأویل هست و روش او درون ترجمـه سوره ی اخلاص اینگونـه است:(16)
هو: وی
احد: یکی
الصمد: پناه نیـازمندان
لم یلد: نزادی را
الدرفی الترجمان اثر شیخ الاسلام محمد بن منصور المتحد المروزی (احتمالاً از آثار قرن پنجم هجری( کـه کتابش را به منظور آشنایی و آموزش نوجوانان نگاشته است، درون ترجمـه ی سوره والعصر اینگونـه عمل کرده است:(17)
العصر: گیتی و نماز دیگر
الخسر: زیـانکاری
الا: مگر
آمنوا: بگرویدند؛
الایمان: گرویدن
از همـین نمونـه تراجم الاعاجم، (از نویسنده ای مجهول درون قرن ششم یـا هفتم) و نیز ترجمان القرآن اثر مـیر سید شریف جرجانی (740-816ق) و المستخلص فی ترجمان القرآن، اثر محمد بن نصر البخاری (م757ق) است.
دو - ترجمـه تحت اللفظی: درون این شیوه معمولاً ترجمـه ی هر کلمـه زیر هر کلمـه از قرآن نوشته مـی شود. ترجمـه تفسیر طبری توسط علمای ماوراءالنـهر و ترجمـه ی تفسیر ابوالفتوح رازی از این نمونـه است. به منظور مثال درون آیـه ی 93 سوره ی بقره: (اشربوا فی قلوبهم العجل یکفرهم).
و بخورانیدند اندر دلهای ایشان بـه کافری ایشان.(18)
بخوراندند درون دلهای ایشان بـه کفرشان.(19)
مثال دیگر: درون یکی از ترجمـه های قرآن معاصر آیـه ی دوازدهم سوره ی ممتحنـه را اینگونـه ترجمـه کرده اند:«ولا یأتین ببهتان یفترینـه بین ایدیـهن و ارجلهن»؛ و نیـازند دروغی را کـه ببندند آن را مـیان دستهاشان و پاهاشان.»
و آیـات نخست سوره ی آل عمران اینگونـه ترجمـه شده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم - الم* الله لا اله الاهو الحی القیوم* نزل علیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیـه و انزل التوریـه و الانجیل؛
به نام خداوند بخشاینده مـهربان، خدا نیست خدایی مگر او کـه زنده و پاینده است. فرو فرستاد بر تو کتاب را براستی باور دارند هر آنچه را کـه پیش از آن بوده و فرو فرستاد تورات و انجیل را.»(20)

بررسی:
نقاط قوت این روش ترجمـه عبارت هست از:
1. درون این شیوه ترجمـه امانت درون نقل مطالب رعایت مـی شود و مطالب بدون کم و زیـاد بیـان مـی شود، و مخاطب و مترجم از نص کتاب دور نمـی شود. برخلاف روش ترجمـه ی آزاد و تفسیری کـه مطالب اضافی ترجمـه را از متن اصلی دور مـی سازد.
2. این شیوه به منظور آموزش مفاهیم بـه نوآموزان قرآن بسیـار مناسب است؛ یعنیـانی کـه زبان عربی را نمـی دانند و مـی توانند با استفاده از ترجمـه های تحت اللفظی براحتی و بزودی معانی واژه های قرآنی را بیـاموزند.
به این شیوه ترجمـه چند اشکال شده است:
1. افراط درون حفظ امانت موجب مـی شود که تا گاهی مضمون و پیـام اصلی کلام بـه مخاطب القا نشود. بلکه او مطلب را بـه صورت ناقص و یـا مبهم درون یـابد. درون اینجاست کـه در حقیقت از مراد خدا دور مـی شویم. به منظور مثال درون آیـه 12 سوره ی ممتحنـه کلمـه ی «من بین ایدیـهن و ارجلهن» اشاره بـه «پیش رو و پیش پا» هست و ترجمـه ی تحت الفظی «مـیان دستهاشان و پاهاشان» نارسا و ناقص مـی نماید.
2. گاهی یک کلمـه معادل - بخصوص درون ترجمـه ی قرآن - گویـای مطلب نیست. از این رو لازم هست تا توضیح مختصری درون پرانتز اضافه شود و یـا مفهوم جمله با جمله ای دیگر بیـان شود، ولی درون این نوع ترجمـه این مطلب رعایت نمـی شود.
3. این نوع ترجمـه معمولاً دور از فهم خواننده است؛ چرا کـه غالباً قواعد صحیح جمله بندی فارسی رعایت نمـی شود و گاهی بدون حرف ربط و نسبت حکمـیه است؛(21 )همانطور کـه در ترجمـه ی فوق دیدیم درون جمله آخر آن فعل «فروفرستاد» قبل از مفعول آمده است.
4. این روش ترجمـه موجب تشویش درون فهم مراد و گاهی خیـانت درون امانت است؛ چون موجب تغییر کامل معنی مـی شود.(22)
5. بـه کلمات کلیدی؛ محوری و اصطلاحی قرآن و جایگاه معانی توجه نمـی شود و خواننده درون معنای لغوی محصور مـی شود.(23)
6. درون این شیوه ی ترجمـه، بـه نوشتن یک نوع زبان نامفهوم مبادرت مـی شود کـه به تغییر معنای پیـام و تغییر ساختار زبان مقصد منجر خواهد شد. همچنین نشانـه ی عدم آشنایی مترجم بـه دو زبان و کاربرد نادرست واژگان، اصطلاحات و عبارات اصطلاحی است.(24)
7. بسیـاری از حروف و ظروف و موصولات و روابط و مؤکدات و آنچه تعبیر از آن دقایق و حالات معانی بدان بسته است، درون فارسی یـا نیست یـا اگر هست بدان تنوع و دقت کـه در عربی وجود دارد، نیست.(25 )بنابراین ترجمـه ی تحت اللفظی کامل بـه فارسی عملاً ممکن نیست.
8. این گونـه ترجمـه از سویی مفاهیم قرآن را محدود و نامفهوم ساخته و از سوی دیگر برخلاف اصل دلنشین و جذاب قرآن، آن را بـه صورتی ناهماهنگ و نامطلوب درون آورده است. چنین ترجمـه ای درون واقع بـه و ساختار عربی درآوردن کلمات فارسی است.(26)
9. درون این شیوه، اصطلاحات و استعارات را بـه صورت مبهم یـا مسخره آمـیزی درون مـی آورد.(27) کـه نمونـه ی آن درون آیـه ی 93 سوره ی بقره دیدیم.
10. درون این ترجمـه تشبیـهات و کنایـات بخوبی معنی نمـی شود.(28)
11. درون این ترجمـه برخی کلمات عربی مثل «ال» (با معانی متعدد آن) و «لقد» و مانند آن. یـا معادل ندارد یـا معادل مناسب ندارد.(29)
12. برخی گفته اند هدف قرآن دو چیز است: نخست بیـان اعجاز و دوم هدایت مردم. این شیوه ی ترجمـه درون بیـان هر دو هدف نارساست؛ چرا کـه نمـی توان تمام خصوصیـات لفظی قرآن را بازسازی کند و اعجاز قرآن را باز نمایـاند و هدف دوم هم حاصل نمـی شود؛ چون بسیـاری از معانی، از معنای ثانوی آنـها استنباط مـی شود کـه در این ترجمـه از دست مـی رود.(30) و هدایت مردم تحقق نمـی یـابد.

ب -ترجمـه ی آزاد یـا تفسیری (=خلاصه التفاسیر)
در ان شیوه مترجم همت خویش را صرف واضح پیـام کلام مـی دارد و سعی مـی کند که تا به صورت کامل مضمون و معنای کلام را درک کند و در ذهن مجسم کند. سپس لباس الفاظ زبان مبدأ را از آن بر کند و لباس الفاظ زبان مفصد را بر آن بپوشاند و با توضیحات کامل ارائه کند. درون این روش مـی توان از هر جمله و کلمـه ای کـه مناسب هست استفاده کرد که تا مطلب بـه مخاطب القا شود؛ اگر چه حجم کلمات و جملات ترجمـه با متن اصلی متناسب نباشد و کم و زیـاد گردد.
نمونـه ای شیوه ی ترجمـه را درون ترجمـه ی قرآن مرحوم فیض الاسلام، ترجمـه با خلاصه التفاسیر مرحوم یـاسری، ترجمـه با خلاصه التفاسیر مرحوم الهی قمشـه ای، معانی القرآن محمد باقر بهبودی و ترجمـه ی قرآن کریم با خلاصه التفاسیر شیخ محمود تهرانی و... مشاهده کرد.
مثال: بقره، ایـه یک: (الم)
«رازی هست مـیان خدای تعالی و پیغمبر اکرم کـه بنابر مصلحتی آشکار نگشته (31)». بقره، آیـه 2: (ذلک الکتاب لاریب فیـه هدی للمتقین).
«چون حق تعالی درون سوره ی فاتحه دستور داد کـه بندگانش از او هدایت بـه صراط مستقیم را درخواست نمایند، درون اینجا مژده بـه رواشدن آن درخواست را داده بـه اینکه آن کتاب: قرآن کریم پیغمبران پیش خبر داده شده کـه برتو مـی فرستیم و آنان بـه امتها و پیروان خود خبر دادند شک و شبهه ای درون آن نیست؛ چون خطا و اشتباه درون آن راه ندارد، به منظور پرهیزکاران راهنمای راه راست و پرهیز از گمراهی است.(32)»

بررسی:
این شیوه ترجمـه نقاط قوتی دارد کـه عبارت اند از:
1. رساندن پیـام از زبان مبدأ بـه زبان مقصد بـه صورت کامل و بدون دغدغه محدودیت الفاظ و کلمات.
2. استفاده از اضافات تفسیری و توضیحات لازم به منظور روشن معنای کلام به منظور مخاطب.
3. این ترجمـه به منظور مخاطبانی نیکوست کـه خواستار فهم خلاصه ی تفسیر همراه با ترجمـه ی قرآن هستند.
به این شیوه ترجمـه اشکالاتی نیز وارد شده هست که بـه برخی از آنـها اشاره مـی کنیم:
1. افراط مترجم درون توجه بـه پیـام، گاهی موجب مـی شود که تا تمام خصوصیـات لفظی زبان مبدأ بازسازی نشود و نکات و مسائل ظریف و هنری از دست برود.
2. مخلوط شدن ترجمـه با توضیحات اضافی و تفسیری، از اشکالات عمده ی این شیوه ی ترجمـه است؛ بـه طوری کـه مخاطب متوجه نمـی شود کـه کلام قسمت سخن اصلی متن هست که برگردان شده و کلام قسمت توضیح اضافی مترجم است؛ همانطور کـه این اشکال بـه وضوح درون ترجمـه ی مرحوم فیض الاسلام آشکاراست. البته مـی توان این اشکال را با اضافه پرانتز و کروشـه های متعدد برطرف کرد.
3. درون این گونـه ترجمـه، درون حقیقت مترجم فهم خود را از مطلب بـه مخاطب ارائه مـی کند؛ یعنی ترجمـه آئینـه ای هست که فهم مترجم را از پیـام اصلی متن منعمـی کند. از این رو نمـی توان بـه این ترجمـه اطمـینان کرد؛ چرا کـه ممکن هست فهم مترجم - بخصوص اگر متخصص دران مطلب نباشد - بـه خطا رفته باشد.
4. درون این شیوه ترجمـه بسیـاری از حروف و تأکیدها فدای پیـام رسانی و سلاست عبارت مـی شود و ترجمـه نمـی گردد و یـا ضمـیر غایب بـه حاضر و جمع بـه مفرد یـا بالعتبدیل مـی شود.
5. این روش ترجمـه معمولاً براساس یک تفسیر استوار هست و درون مواردی کـه مفسران درون مورد یک آیـه اختلاف نظر دارند، مترجم هر مبنا یـا دیدگاه تفسیری را کـه ترحیج مـی دهد درون ترجمـه منعمـی سازد.(33)
6. حاصل این شیوه ی ترجمـه درون حقیقت، تفسیر هست نـه ترجمـه، بنابراین ترجمـه ی اصطلاحی بـه شمار نمـی آید.(34).
7. برخی صاحبنظران گفته اند کـه این ترجمـه اگر درون مورد قرآن اعمال شود موجب مـی شود کـه مترجم انشای خود را درون جنب قرآن ارائه کند.(35).

پ - ترجمـه ی جمله بـه جمله (= هسته بـه هسته = معنوی = امـین = پایبند = محتوا بـه محتوا)
دراین شیوه ترجمـه، کوشش مترجم بر آن هست تا راهی مـیانـه مـیان افراط و تفریط برود؛ یعنی نـه روش ترجمـه ی تحت اللفظی و نـه شیوه ی آزاد را بپیماید، و سعی مـی کند که تا پیـام و هدف اصلی متن را به منظور مخاطب بیـان کند؛ درون ضمن آنکه تلاش مـی کند که تا خصوصیـات لفظی متن اصلی را درون قالب جمله ای بازسازی کند و به زبان مقصد انتقال دهد.
به عبارت دیگر نخست معانی بـه طور دقیق از زبان اول مـی شود و در مغز جای مـی گیرد، سپس بـه طور دقیق بـه لباس زبان دوم آراسته مـی شود و هر جمله ی زبان مبدأ درون قالب یک جمله زبان مقصد بیـان مـی شود. مترجم درون این شیوه نـه چنان آزاد هست که بتواند بـه بهانـه ی رساندن پیـام هرچه مـی خواهد بـه متن بیفزاید و نـه چنان محدود هست که بـه دلیل ترس از دور شدن از مقصود الهی، جمود بر الفاظ کند.
در این شیوه هر جمله یـا چند جمله (یک هسته ی کلامـی) کـه گاهی یک آیـه یـا کم تر و یـا بیشتر را درون برگیرد، درون نظر گرفته مـی شود و سعی مـی شود، کـه پیـام آن درون جمله ای بـه زبان مقصد بیـان شود. همچنین کلمات و حروف ربط و قیود و تأکیدهای کلامـی که تا حد امکان معادل سازی مـی شود؛ بـه طوری کـه تا حد امکان خصوصیـات لفظی زبان مبدأ بازسازی گردد و در اختیـار مخاطب گذاشته شود. اگر نیـازی بـه توضیحات اضافی و یـا تفسیری بود درون داخل پرانتز، کروشـه یـا پاورقی آورده مـی شود.
بسیـاری از ترجمـه های فارسی قرآن از این روش پیروی کرده اند و یـا مدعی هستند کـه پیروی مـی کنند؛ از جمله ترجمـه ی تفسیرنمونـه، کـه زیر نظر آیـه الله مکارم شیرازی منتشر شده است. همچنین ترجمـه ی محمد کاظم معزی، ابوالقاسم پاینده، محمد خواجوی، جلال الدین فارسی، جلال الدین مجتبوی، مـهدی فولادوند، بهاءالدین خرمشاهی، مشکینی و... .
مثال: بقره آیـه 5:
«اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون»(بقره/5)
ایشان بر رهنمونی (به راه راست) از پروردگار خویش اند، آنان اند رستگاران، (مجتبوی)
آنان بر هدایتی از پروردگار خویش اند و آنان هستند کـه رستگارند. (فارسی)
آنان بر هدایتی از پروردگار خویش و آنان اند رستگاران. (معزی)
آنان برطریق هدایت پروردگارشان اند و آنان رستگاران اند. (مکارم شیرازی)
آنان برخوردار از هدایتی از سوی پروردگار خویش اند و آنان همان رستگاران اند. (فولادوند)
اینان از جانب پروردگارشان از هدایتی برخوردارند و هم اینان رستگاران اند. (خرمشاهی)
بررسی: این شیوه ترجمـه دارای امتیـازاتی است؛ از جمله:
1. حفظ خصوصیـات لفظی زبان مبدأ درون جمله سازی زبان مقصد (تا حد امکان).
2. اضافات تفسیری و توضیحات با متن اصلی مخلوط نمـی شود، بلکه داخل کروشـه یـا پرانتز گذاشته مـی شود یـا بـه حاشیـه، پاورقی نوشت مـی رود؛ همانطور کـه در ترجمـه ی ابوالقاسم پاینده رفته و در ترجمـه ی سید جلال الدین مجتبوی بـه پی نوشت رفته است.
3. رساندن پیـام کلام از زبان مبدأ بـه زبان مقصد بدون افراط و تفریط.
4. دوری از اشکالات ترجمـه ی تحت اللفظی و ترجمـه ی آزاد تفسیری.
البته درون این شیوه ی ترجمـه نیز گاهی لغزشـهایی صورت مـی گیرد، به منظور مثال درون ترجمـه ی آیـه ی پنج سوره ی بقره کـه گذشت همـه ی مترجمان معنای اصلی ضمـیر فصل را کـه همان حصر هست معنی نکرده اند؛(36) درون حالی کـه مـی بایست چنین ترجمـه مـی د:
تنـها آنان رستگاران اند.
با توجه بـه اشکالات شیوه های گذشته و با عنایت بـه امتیـازات این روش، بـه نظر مـی رسد کـه مطلوب ترین شیوه ی ترجمـه به منظور قرآن کریم همـین روش سوم است.

دو: سبکهای ترجمـه
همانطور کـه گذشت هر ترجمـه علاوه بر روش، رنگ و سبک خاصی دارد کـه به مـهم ترین آنـها اشاره مـی کنیم.

اول - تقسیم ترجمـه ها براساس هدف مترجم
الف: ترجمـه ی جایگزینی: بدین معنی کـه ترجمـه ای از قرآن صورت پذیرد کـه بتواند جایگزین قرآن درون زبان دوم شود و به عبارت دیگر قرآنی بـه زبان فارسی بـه وجود آید. از این گونـه ترجمـه، گاهی با عنوان «ترجمـه ی استاندارد» یـا «ترجمـه ی نـهایی» یـاد مـی شود.
ب: ترجمـه ی بیـانی: ترجمـه ای کـه بیـان کننده ی معانی قرآن باشد، بـه طوری کـه برای فهم متن نسبتاً کافی باشد؛ هر چند نتواند تمام دقایق و لطایف و مقاصد کلام الهی را بر ما بنماید.
بررسی: ترجمـه های موجود قرآن از نوع بیـانی است، اما ترجمـه ی نـهایی و جایگزین درون مورد قرآن پدید نیـامده است، بلکه اینگونـه ترجمـه از قرآن کریم امکان پذیر نیست و صاحبنظران دلایل متعددی بر محال بودن آن آورده اند:
1. اگر اینگونـه ترجمـه از قرآن ممکن باشد؛ درون حقیقت قرآن دیگری و معجزه ای مقل قرآن آورده شده هست که این امر بر طبق آیـات تحدی قرآن ممکن نیست، چون متن قرآن معجزه هست و قابل تقلید و همانند آوری نیست. البته ممکن هست گفته شود کـه لفظ قرآن معجزه هست اما ابعاد دیگر اعجاز آن مثل معانی بلند و مطالب عالی آن قابل ترجمـه است. بـه این اشکال مـی توان پاسخ گفت کـه اعجاز قرآن درون لفظ آن، با توجه بـه معانی هست و اگر جزئی از آن ترجمـه شود ترجمـه ی کل قرآن نیست.
2. هیچ ترجمـه ای نمـی تواند بیـان کننده ی تمام معانی قرآن باشد؛ چون درون ذات زبان ابهامـی هست که زدوده شدنی نیست و هر ترجمـه گوشـه هایی از این ابهام را باز مـی نماید.(37)
3. برخی از علمای مصر مـی گویند: هر کلام دارای دو مدلول است: مدلون اولی کـه با توجه بـه قواعد ادبی و لغوی بـه دست مـی آید. مدلول ثانوی کـه با توجه بـه فصاحت و بلاغت کلام بـه دست مـی آید. مدلول اولی قابل ترجمـه است؛ برخلاف مدلول ثانوی، بخصوص درون مورد قرآن کـه بلاغت آن الهی است.(38)

دوم - تقسیم ترجمـه ها بر اساس مخاطبان
الف - ترجمـه ی به منظور عموم مردم: گاهی مخاطب مترجم تمام مردم هستند و همگان با توجه بـه اختلاف سطح علمـی و انواع سلیقه ها مـی توانند از ترجمـه بهره مند شوند. درون این صورت ترجمـه با زبان معیـار - یعنی زبانی کـه همـه مردم براحتی متوجه شوند و از اصطلاحات علمـی و فنی بـه دور باشد - ارائه مـی شود. البته درون این شیوه ترجمـه حتما حد متوسط مردم، از نظر تحصیلات و فهم، درون نظر گرفته شود، درون حقیقت بیشتر ترجم های قرآن موجود بـه زبان فارسی از همـین شیوه پیروی کرده اند؛ مانند ترجمـه ی قرآن مکارم شیرازی، فولادوند، خرمشاهی، مجتبوی و... .
ب - ترجمـه ی تخصصی: گاهی مترجم، یک متن را به منظور طبقه یـا سن خاص یـا دانشمندان و فرهیختگان جامعه ترجمـه مـی کند و یـا متخصصان رشته ی علمـی خاصی را درون نظر مـی گیرد و یـا هدف او ارائه ی ترجمـه ای ادبی، هنرمندانـه و ادیبانـه هست که درون این صورت درون ترجمـه از اصطلاحات خاص یـا ادبی استفاده مـی کند؛ هر چند این ترجمـه به منظور عموم مردم قابل استفاده نباشد؛ همانطور کـه در ترجمـه ی متون علمـی تخصصی دانشگاهها کـه برای مخاطبان خاص خود تنظیم مـی شود، از این روش بهره مـی جویند.
مثال اول: ترجمـه ی استاد رحماندوست کـه برای کودکان نوشته شده هست یکی از نمونـه های ترجمـه ی تخصصی از قرآن کریم است. وی جزء سی ام قرآن را ویژه ی کودکان ترجمـه کرده است.
مثال دوم: برخی از صاحبنظران علوم جدید برخی آیـات قرآن را اینگونـه ترجمـه ی علمـی کرده اند:
یرسل الریـاح(39) [ترجمـه ی لفظی] ارسال بادها. [ترجمـه ی علمـی] وزیدن مستمر و رسیدن دو جناح باد،... .
یولف بینـه(40) [ترجمـه ی لفظی] پیوسته شدن قطعات بـه یکدیگر [ترجمـه علمـی] تبدیل سیروسها بـه سیروستراتوس (پشمکی سفره ای ) و پوشیده شدن تمام سطح آسمان از ابرهای سفره ای (استراتوس) و سفره ای انباشته (استراکومولوس).(41)
مثال سوم: ترجمـه های منظوم قرآن، کـه مترجم با زبان شعر قرآن را ترجمـه مـی کند، گونـه ای از ترجمـه های تخصصی بـه شمار مـی آید کـه در سبک هفتم بدان مـی پردازیم.
بررسی: قرآن به منظور همـه مردم نازل شده است. از این رو ترجمـه ی نوع اول به منظور عموم مردم مفیدتر است. اما امروزه نمـی توان بـه همـین شیوه ی رایج ترجمـه ی قرآن اکتفا کرد، بلکه لازم هست ترجمـه های درون خور به منظور طبقات مختلف اعم از کودکان (دبستانی) نوجوانان و جوانان درون سطوح متوسط و دانشگاه و نیز به منظور افراد فرهیخته و دانشمندان و پژوهشگران رشته های مختلف علمـی جامعه پدید آوریم و هر ترجمـه را با اصطلاحات خاص آنـها و با توضیحاتی مناسب بیـاراییم. هر چند کـه در مصادیق این ترجمـه (همانند ترجمـه مثال دوم درون مورد ابرها) مـی توان اشکالاتی را مطرح کرد و در مورد استفاده های تفسیری آن و نیز تطبیق قطعی بر نوع خاص ابرها، کـه گهی منتهی بـه تحمـیل نظریـه های علمـی و تفسیر بـه رأی مـی شود، خدشـه وارد کرد. اما اشکال درون مثالها و مصداقها نمـی تواند مانع آن شود کـه تأثیر مقتضیـات هر عصر را درون ترجمـه ی نادیده انگاریم.
به عبارت دیگر درون عصر حاضر ناچاریم کـه براساس تخصص مخاطبان ترجمـه هایی به منظور ادیبان، شاعرانف متخصصان کیـهان شناسی، علوم پزشکی و... پدید آوریم کـه از اصطلاحات خاص آنـها استفاده کرده باشد و مطالب آیـات را توضیح دهیم.
برای مثال درون مورد آیـات اوایل سوره ی حج و مؤمنان کـه در مورد مراحل خلقت انسان است، از علوم پزشکی استفاده کنیم و مضغه، علقه و... را توضیح دهیم و یـا درون مورد آیـات مربوط بـه خلقت جهان(42) و خورشید و ماه و ستارگان و سیـارات ناچاریم کـه از یـافته های قطعی علوم کیـهان شناشی بهره ببریم.
البته درون این موارد حتما مراقب باشیم کـه نظریـه های اثبات نشده علمـی را بـه صورت قطعی بـه آن نسبت ندهیم یـا برخلاف ظاهر آیـات بر آنـها تحمـیل نکنیم، بلکه علوم جدید را درون خدمت فهم بهتر قرآن درون آوریم.

سوم - تقسیم ترجمـه ها براساس زبان ترجمـه
هر ترجمـه زبان خاص خویش را دارد. البته مقصود از زبان ترجمـه، ویژگیـهای زبان شناسانـه و نشانـه شناسانـه ی آن است، نـه زبان بـه معنای لغت فارسی و ترکی و... از این نظر ترجمـه های قرآن بـه دو گروه قابل تقسیم است:
الف - ترجمـه بـه زبان عرفی (زبان معیـار):مقصود از زبان عرفی همان زبانی هست که عموم مردم با آن سخن مـی گویند. بـه عبارت دیگر زبان صحیح کـه معیـار است؛ نـه لهجه ها و زبانـهای محلی خاص کـه در مـیان فارسی زبانان مناطق مختلف رایج است. هرگاه مخاطبان ترجمـه ی قرآن عموم مردم باشند، از زبان معیـار یعنی زبان عرفی استفاده مـی شود.
ب - ترجمـه بـه زبان فنی: هرگاه مخاطب یک ترجمـه طبقه یـا گروه خاص باشد، ترجمـه نیز رنگ فنی بـه خود مـی گیرد و با استفاده از اصطلاحات خاص آن گروه انجام مـی پذیرد. به منظور مثال ترجمـه ای کـه برای هنرمندان و شعرا و ادیبان جامعه صورت مـی گیرد، درون بردارنده اصطلاحات ادیبانـه است.
مثال: یکی از متخصصین آیـه ی 48 سوره ی روم و 43 سوره ی نور را اینگونـه ترجمـه مـی کند:
«فتثیر سحاباً» [ترجمـه ی لفظی] برانگیختگی و برآشفته شدن ابر [ترجمـه ی علمـی] برخورد دو جناح سرد و گرم درون خط جبهه و ایجاد دخالت ناپایدار و حفره ی طولانی، شرط اصلی تشکیل ابرهای انباشته.(43)
«یزجی سحاباً» [ترجمـه ی لفظی]رانده شدن بـه دنبال هم و ملایم و منظم ابرها [ترجمـه ی علمـی] رژه قطار ابرها از بالا سر منطقه ی شونده، راه افتادن ابرهای انباشته (کومولوس) و پشمکی (سیروس) بـه همراه جبهه و پراکنده شدن درون آسمان.(44)
بررسی: صرف نظر از اشکالاتی کـه در هر ترجمـه (همانند مثال فوق) وجود دارد، ترجمـه ی قرآن مـی تواند بـه هر زبانی انجام پذیرد و این مطلب بستگی بـه هدف مترجم و مخاطبان او ادراد. اگر مخاطبان او عموم مردم هستند، لازم هست ترجمـه با زبان عرفی باشد، که تا مخاطبان مفهوم و پیـام آیـات را بهتر درک کنند؛ چرا کـه بیشتر مردم اصطلاحات علوم و فنون را کمتر متوجه مـی شوند. از این رو لازم هست ترجمـه ی قرآن بـه زبان عرف و معیـار هر ملت صورت گیرد. اما اگر مخاطبان او گروه خاص با تخصص علمـی، ادبی و... باشد، لازم است، ترجمـه با زبان فنی آمـیخته شود و همانطور کـه گذشت این مطلب براساس نیـاز مخاطب درون هر عصر تغییر مـی کند و در هر صورت این مطلب درون مقدمـه ی ترجمـه تذکر داده مـی شود.
برای مثال درون مقدمـه ی ترجمـه ی تفسیر نمونـه گفته شده هست که روش (زبان عرفی) زبان توده مردم یـا زبان قو م - نـه زبان ادبای قوم - استفاده مـی کند و لذا برخی لغات عربی کـه در زبان فارسی بـه کار مـی رود بـه جای لغت فارسی نامأنوس «سره» استفاده مـی کند.

چهارم - تقسیم ترجمـه ها براساس وجود اضافات درون ترجمـه و عدم آن
الف - ترجمـه ی خاص (بدون توضیحات درون متن یـا حاشیـه و بدون اضافات تفسیر): گاهی اهتمام مترجم آن هست که فقط مطالب متن را ترجمـه کند و از اضافه هر گونـه توضیح و تفسیری پرهیز کند. برخی از ترجمـه هایی کـه از روش کلمـه بـه کلمـه و جمله بـه جمله قرآن استفاده نموده اند، تلاش کرده اند اینگونـه باشند، به منظور مثال بـه ترجمـه های ذیل توجه کنید:
«ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه و لهم عذاب عظیم»(45)
«مـهر نـهاد خدا دلهای ایشان و برشنوایی ایشان و چشمـهای ایشان پرده ای هست و ایشان راست عذابی بزرگ.» (دهلوی)
«مـهر نـهاد خدا بر دلهاشان و گوش ایشان و بر دیدگان ایشان هست پرده ای و برای ایشان هست شکنجه بزرگ.» (معزی)
خدا بر دلهایشان و بر گوششان مـهر نـهاده و بر روی چشمانشان پرده ای است. و برایشان عذابی هست بزرگ.(آیتی)
ب - ترجمـه ی تفسیری (خلاصه التفسیر یـا ترجمـه همراه اضافات): گاهی مترجم به منظور آنکه ترجمـه به منظور مخاطبان فهم پذیر گردد و در فضای مطالب قرار گیرند، ناچار هست که مطالبی را بـه متن اصلی بیفزاید. مترجمانی کـه از روش ترجمـه ی آزاد استفاده کرده اند، اغلب از این شیوه سود جسته اند و توضیحات تفسیری را بـه ترجمـه ی خود افزوده اند. به منظور مثال بـه ترجمـه ی آیـه ی هفت سوره ی بقره توجه کنید:
در اثر دشمنی و کینـه و رشک و گردن کشی کارشان بـه جایی رسیده کـه خداوند بر دلها و گوششان مـهر نـهاده، راه بر آنـها بسته شده کـه سخن حق را نمـی فهمند و نمـی شنوند و بر چشمـهاشان پرده و پوشش غفلت هست که حق را نمـی بینند و برای ایشان درون دنیـا و آخرت عذاب و کیفر بزرگ است. درون دنیـا گرفتار و در آخرت درون دوزخ خواهند بود.(فیض الاسلام)
قهر خدا مـهر بر دلها و پرده بر گوشـها و چشمـهای ایشان نـهاد کـه فهم حقایق و معارف الهی را نمـی کنند و ایشان را درون قیـامت عذابی سخت خواهد بود.(الهی قمشـه ای)
اگر بـه ترجمـه های فوق نظر کنید بسیـاری از واژه ها (موارد مشخص شده) توضیح هست نـه ترجمـه.
بررسی: از آنجا ترجمـه ی قرآن کریم از مواردی هست که بدون اضافات و توضیحات تفسیری ممکن نیست، بلکه هر ترجمـه خلاصه ای از یک تفسیر است، بلکه بالاتر بگوییم کـه هر ترجمـه خود تفسیر کوتاه قرآن است.
ترجمـه ی خالص قرآن کریم صحیح نیست و اگری اقدام بـه این عمل کند، نمـی تواند پیـام واقعی آیـات را بازگو نماید و مطالبی پرابهام و نارسا ارائه مـی کند. از این روست کـه مـی بینیم مترجمان فوق(دهلوی - معزی، آیتی و...) نیز عملاً نتوانسته اند بـه این روش پایبند باشند و در موارد متعددی از ترجمـه ی خویش ناچار بـه افزودن توضیحات شده اند. بعد ترجمـه ی قرآن بناچار خلاصه ی تفسیر است.
اما شیوه ی دوم همراه با این خطر هست که اضافات و توضیحات مترجم بـه جای کلام خدا جلوه گر شود و ترجمـه ای تألیف وار ظاهر گردد. و راه جلوگیری از این خطر آن هست که توضیحات تفسیری درون داخل پرانتز یـا بـه صورت پاورقی آورده شود. که تا با متن اصلی قرآن مخلوط نشود. به منظور مثال ترجمـه ی فاضل محترم آقای بهاءالدین خرمشاهی (در چاپ اول) از این خصوصیـات برخوردار هست و توضیحات تفسیری را درون پانوشتها و پرانتز و قلاب آورده است.

پنجم - تقسیم ترجمـه ها بر اساس گرایش ها و عدم آنـها
الف - ترجمـه ی بی طرف (بدون لحاظ گرایشات کلامـی و فلسفی خاص): از آنجا کـه هر مترجم دیدگاهی خاص درون مسائل مذهبی، کلامـی و احیـاناً فلسفی دارد و یـا تحت تأثیر یکی از این مکاتب و مذاهب است، بعد در هنگام ترجمـه تحت تأثیر پیش فرضها ذهنی خود قرار مـی گیرد. درون این مـیان برخی مترجمان سعی مـی کنند این تأثیرات را بـه حداقل برساند و یـا کمرنگ کنند و ترجمـه ای خالص ارائه کنند.
ب - ترجمـه براساس گرایش خاص فلسفی، کلامـی و مذهبی: برخی مترجمان از روی عمد یـا غفلت ترجمـه ی خود را با دیدگاه خاص کلامـی خویش هم آوا مـی کنند و در سر دو راهیـها سخن خویش را بـه عنوان سخن خدا ارائه مـی کنند. به منظور مثال درون آیـه: «یدالله فوق ایدیـهم»(46) اگر مترجم طرفدار جسم گونـه بودن خدا باشد یـا بخواهد از سبک ترجمـه بی طرف استفاده کند، چنین ترجمـه مـی کند: «دست خدا بالای دستهای آنان است.» و اگر متمایل بـه دیدگاهی باشد کـه جسم داشتن به منظور خدا محال هست ترجمـه مـی کند: «دست (قدرت) خدا بر فراز دستهای شماست.»
همچنین درون آیـات مربوط بـه هدایت و گمراهی، جبر و اختیـار، اگر مترجم طرفدار دیدگاه جبرانگاری (=اشعری) باشد، آیـات را براساس ظاهر آن ترجمـه مـی کند و اگر طرفدار دیدگاه اختیـاری و آزادی انسان (=معتزله و عدلیـه) باشد، آیـات را با توجه بـه این دیدگاه ترجمـه مـی کند. به منظور مثال آیـه الله مکارم شیرازی کـه براساس آموزه های مذهب اهل بیت(علیـه السلام)طرفدار آزادی و اختیـار انسان است، آیـه ذیل را چنین ترجمـه مـی کند:
«فیضل الله من یشاء و یـهدی من یشاء»(47)
«سپس خدا هر را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر را بخواهد (و شایسته بداند) هدایت مـی کند.»
یعنی ایشان آیـات ضلالت و هدایت را با اضافه توضیحات داخل پرانتز، بـه صورتی ترجمـه مـی کنند کـه شبهه ی جبر ایجاد نشود. اما آقای فولادوند درون ترجمـه ی خویش روش بی طرفی را درون پیش مـی گیرد و در ترجمـه ی همان آیـه را اینگونـه عمل مـی کند:«پس خدا هر کـه را بخواهد بی راه مـی گذارد و هر کـه را بخواهد هدایت مـی کند.»
بررسی: تأثیر گرایشات و پیش فرضهای ذهنی، کلامـی، فلسفی و مذهبی افراد درون ترجمـه ی قرآن بـه طور کامل قابل پیش گیری نیست. از این رو ترجمـه ی خالص قرآن دشوار است، بلکه غیر ممکن مـی نماید؛ اما لازم هست مترجمان بکوشد که تا این تأثیرات را بـه حداقل برساند و مخاطبان را با زلال کلام الهی آشنا کند که تا براساس فطرت سالم خویش آن را بفهمند و هدایت شوند و اگر مترجم قصد داشت بـه دیدگاه خاص کلامـی یـا فلسفی اشاره کند آن را بـه پاورقی منتقل مـی کند و یـا درون پرانتز قرار دهد و از متن اصلی جدا سازد و در مقدمـه ی ترجمـه هم یـادآوری کند کـه این ترجمـه براساس چه مذهب یـا گرایش خاصی ترجمـه شده است. البته درون اینجا مـی توان دو دسته از گرایشات تفاوت قایل شد:
نخست اینکه نکات عقیدتی کـه در تفسیر آیـه وجود دارد و اگر درون متن ترجمـه دخالت داده نشود و در پرانتز آورده نشود، معنای ظاهری آیـه برخلاف مقصود حقیقی خدا خواهد شد و ممکن هست مخاطب را بـه گمرانی بکشاند. درون این صورت لازم هست نکته ی تفسیری یـا عقیدتی درون پرانتز یـا پاورقی آورده شود.
دوم اینکه نکات فلسفی، کلامـی و مذهبی کـه دیدگاه شخص مفسر هست و اگر بر متن ترجمـه اضافه نشود، زیـانی بـه معنی نمـی زند. درون این صورت نباید آنـها را درون ترجمـه منعساخت.

ششم - تقسیم ترجمـه ها براساس اعتبار مترجم و ترجمـه
الف - ترجمـه ی غیر معتبر، به منظور ترجمـه هر متن کهن یـا تخصصی، لازم هست که مترجم آن شرایط و صفاتی را احراز کرده باشد که تا بتواند ترجمـه ای معتبر از آن ارائه کند، به منظور مثال متون قدیمـی پارسی تسلط بر زبان باستانی پهلوی را مـی طلبد و نیز ترجمـه ی متون کتاب مقدس تسلط کافی بر متون اصلی (مثلاً عبری، لاتین و انگلیسی و...) را مـی طلبد و بدون دارا بودن آن شرایط ترجمـه غیر معتبر مـی شود و نیز مترجم قرآن حتما بر زبان مبدأ (عربی) و زبان مقصد (فارسی) مسلط باشد و از تفسیر قرآن آگاهی داشته باشد. درون غیر این صورت ترجمـه معتبر نخواهد بود.
ب - ترجمـه ی معتبر: ترجمـه ای کـه مترجم دارای شرایط بـه آن پرداخته است: اگر مترجم هر متن از صفات و شرایط لازم و در خور آن ترجمـه برخوردار باشد، مـی تواند ترجمـه ای معتبر بـه شمار آید. البته این بدان معنی نیست کـه هر کـه دارای شرایط لازم هست ترجمـه ای صحیح ارائه خواهد کرد. بلکه هر مترجم متبحر و متخصص ممکن هست گرفتار لغزش شود بـه عبارت دیگر ترجمـه ی معتبر ملازم ترجمـه ی صحیح نیست؛ یعنی اگر مترجمـی دارای تخصص و شرایط لازم باشد و با رعایت ضوابط، قرآن را ترجمـه نماید، ترجمـه ی او معتبر و در خور بررسی است. بعد از بررسی ممکن هست ترجمـه ای صحیح یـا غیر صحیح باشد.
بررسی: از آنجا کـه ترجمـه ی قرآن نوعی تفسیر کوتاه است، از این رو مترجم قرآن حتما در اصل مفسر باشد؛ یعنی شرایط مفسر قرآن راب کرده باشد.(48) درون غیر این صورت ترجمـه ی او ترجمـه ای غیر معتبر بلکه تفسیر بـه رأی بـه شمار مـی رود و نـه تنـها اقدامـی سودمند نیست، بلکه از نظر شرعی عملی حرام هست که درون روایـات متعدد وعده آتش برآن داده شده است.(49)

هفتم - تقسیم ترجمـه براساس عناصر هنری
الف - ترجمـه ی نثر و بدون آهنگ: اغلب ترجمـه های فارسی بـه صورت نثر و بدون آهنگ خاص، یعنی مترجمان درون صدد انعکاس سبک و آهنگ خاص قرآن نبوده اند.
ب - ترجمـه های هنری: برخی ترجمـه های فارسی قرآن علاوه بر آنکه معنای آیـات را بـه فارسی برگردانده اند، سبک هنرمندانـه ای نیز درون آن بـه کار اند و گاهی تلاش کرده اند آهنگ خاص آیـات قرآن - بویژه درون سوره های مکی -را درون ترجمـه ی فارسی منعکنند. این سبک از ترجمـه خود از گونـه های متعددی برخوردار است:
1. ترجمـه منظوم: درون این شیوه ادیبان و شاعران پارسی گو، تلاش کرده اند همـه یـا بخشی از آیـات را بـه زبان شعر بنویسند، از این رو برخی نویسندگان معتقدند کـه بایدانی چون خلیل، سنایی، عطار، مولانا، سعدی، حافظ را از مترجمان قرآن بـه شمار آوریم.(50) که تا آنجا کـه گفته اند:

مثنوی معنوی مولوی هست قرآنی بـه لفظ پهلوی

و نیز درون عصر ما آقای امـید مجد تمام قرآن را بـه شعر ترجمـه کرده است.او درون ترجمـه ی سوره ی حمد چنین سروده است:

سراغاز گفتار نام خداست
که رحمتگر و مـهربان خلق راست

ستایش بود ویژه ی کردگار
که برعالمـین هست پروردگار

که بخشنده و مـهربان هست نیز
بود صاحب عرصه رستخیز

ترا مـی پرستیم تنـها و بس نداریم یـاور بـه غیر از تو

و درون ترجمـه ی سوره ناس چنین سروده است:

بگو مـی برم سوی ربی پناه
که خلق جهان راست شاه واله

زشیطان خناس کز مکر و شر
کند و سوسه قلبهای بشر

کند وسوسه قلبها هر دمـی
چه از جن بود او چه از آدمـی (51)

2. ترجمـه ی آوایی: درون این سبک مترجمان ادیب تلاش کرده اند کـه آهنگ قرآن را درون ترجمـه ی فارسی آن منعسازند که تا بر شیرینی آن بیفزایند، به منظور مثال درون ترجمـه ای کـه در عصر ما درون کنار گنبد امام رضا(علیـه السلام)کشف شد و متعلق بـه اواخر قرن سوم هجری از مترجمـی ناشناس هست چنین آورده است:

الا الذین صبروا آنان کـه در بلا از صابران باشند
و عملوا الصالحات و ندر کردار از صالحان باشند،
اولئک لهم مغفره و اجر کبیر(52)
آمرزیدگان مأجوران باشند (53)
همچنین ترجمـه ی قرآن ابو حفص نجم الدین عمر نسفی (462-538ق) از ترجمـه های آوایی قرآن بـه شمار مـی آید. همچنین دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی مدعی سبک نوینی از ترجمـه تحت عنوان «ترجمـه ی پیوسته، تفسیری و آوایی» هست که خود نوعی از ترجمـه ی آوایی بـه شمار مـی آید. وی درون ترجمـه ی سوره ی حمد چنین عمل کرده است:
به نام خداوند گسترده ی احسان و پیوسته ی مـهربان.
هر حمد و سپاسی از آن خدای رب العالمـین هست [که مولی، مدبر و مربی جهانیـان است.]
خدواندی کـه رحمتش گسترده و مـهرش پیوسته است.
مالک روز [بروز حقایق] دین [یعنی قیـامت] است.
[که درون آن حساب و جزا و حکم و سیـاست است.]
بررسی:ترجمـه ی هنری (منظوم و آوایی) درون جای خود نیکوست و مـی تواند مخاطبان با ذوق را بـه سوی قرآن جذب کند. البته طبیعی هست که با تنگنای قافیـه های شعر، گاهی طالب و معانی آیـات اضافه یـا کم مـی شود. به منظور نمونـه درون شعر امـید مجد مواردی کـه مشخص شده اضافی است.
البته این اشکال درون ترجمـه ی آوایی کم تر است، ولی منتفی نیست و گاه مترجم مجبور مـی شود یک کلمـه را بـه چند صورت ترجمـه کند که تا آهنگ شعر گونـه ی کلام حفظ شود، افزون بر آنکه درون برخی سوره های قرآن سبک و آوای خاصی وجود دارد؛ مانند سوره فرقان یـا سوره های کوتاه مکی، و در این موارد رعایت آهنگ کلام که تا حد امکان مناسب است، ولی درون برخی سوره های دیگر - بـه ویژه درون سوره های بلند مدنی مثل بقره و آل عمران و... معمولاً آهنگ و آوای کم تری وجود دارد. ایجاد آهنگ و آوای شعر گونـه درون همـه ی آیـات قرآن موجب تکلف مـی گردد.
یـادآوری: درون ترجمـه ی هنری لازم هست توجه کنیم کـه بین انعکاس عواطف گوینده یـا نویسنده با انعکاس عواطف مترجم تفاوت بگذاریم. بـه عبارت دیگر مترجم مـی تواند درون ترجمـه لحن و فضای آیـات - مثل لحن و فضای جنگ، قصه، دعا و... - را درون آهنگ عبارت ترجمـه منعکند، ولی حق ندارد کـه احساسات خود را درون ترجمـه داخل کند. به منظور مثال هنگامـی کـه از سخنان نویسنده خشنود شود با کلمات شیرین و محترمانـه ترجمـه کند - مثلاً درون ترجمـه ی قال، «فرمود» بـه کار برد - و در مواردی کـه از سخنان نویسنده ناخشنوده هست از کلمات غیر محترمانـه یـا زننده استفاده کند.

پی‌نوشت‌ها:

1. صفارزاده، طاهره، اصول و مبانی ترجمـه، ص2.
2. به منظور ترجمـه معانی لغوی و اصطلاحی متعددی شده هست که بیـان آنـها درون خور این مقال نیست. ر. ک. لطفی پور ساعدی، کاظم، درآمدی بـه اصول و روش ترجمـه، ص66 و نیز نجار، علی، اصول و مبانی ترجمـه ی قرآن، ص19 و... .
3. ر. ک: بی آزار شیرزای، عبدالکریم، قرآن ناطق، ج1، ص33 و نیز مجموعه مقالات کنفرانس بررسی مسائل ترجمـه، دانشگاه تبریز، 1369.
4. مؤلفه های تأثیرگذار درون روش ترجمـه، درون مباحث بعدی کـه روشـهای ترجمـه بیـان مـی شود روشن تر مـی شود.
5. سرخسی، المبسوط، شرح الکافی، ج1، ص137 و نیز: شواخ اسحاق، علی، معجم، مصنفات القرآن، جزء دوم، ص13.
6. البته درون مورد تاریخ ترجمـه و ترجمـه های قرآن کتاب های متعددی نوشته شده است، اما کم تر بـه مبحث روش شناسی این ترجمـه ها پرداخته اند، به منظور نمونـه، ر. ک: آذرنوش، آذرتاش، تاریخ ترجمـه ی قرآن بـه زبان فارسی، ترجمـه های چاپی قرآن، آستان قدس.
7. عاملی، محمد بهاء الدین، کشکول، ج1، ص388.
8. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمـه ی قرآن، پی نوشت مترجم.
9. معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج1، ص120-117.
10. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، طبقات مفسران شیعه، ج1، ص148.
11. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن ناطق، ج1، ص269-227.
12. ر. ک: مقالات بهاءالدین خرمشاهی، و سید جلال الدین مجتبوی.
13. ن. ک: مقدمـه ی ترجمـه ی دهلوی و پی نوشتهای ترجمـه ی بهاء الدین خرمشاهی و... .
14. ر. ک: مقدمـه ی ترجمـه ی آیـه الله مکارم شیرازی، مجله مترجم، شماره ی 10، ص8-57.
15. خرمشاهی، بهاء الدین، مترجم، شماره ی 10، ص33.
16. لسان التنزیل(مؤلف مجهول) بـه اهتمام و تصحیح مـهدی محقق.
17. المتحد المروزی، محمد بن منصور، الدرفی الترجمان، ذیل سوره ی والعصر.
18. ترجمـه ی تفسیر طبری، بـه اهتمام حبیب یغمایی، ج1، ص87.
19. تفسیر ابوالفتوح رازی، تصحیح ابوالحسن شعرانی، ج 1، ص250.
20. قرآن کریم یـا ترجمـه ی فارسی، بـه خط مصباح زاده، تصحیح هفت نفر از علمای حوزه ی علمـیه قم، تهران: سازمان انتشارات جاویدان، 1337.
21. مجتبوی، سید جلال الدین، مجله ی مترجم، شماره ی 10، ص 36.
22. معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص118.
23. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن ناطق، ج 1، ص 239.
24. ر. ک: صفارزاده، طاهره، اصول و مبانی ترجمـه، ص41-24.
25. پاینده، ابوالقاسم، مقدمـه ی ترجمـه قرآن.
26. بی آزار شیرازی، قرآن ناطق، ص 243.
27. همان.
28. همان، ص 244.
29. همان؛ ص 239.
30. سیدی، سید حسین، مترجم، شماره 10، ص 182.
31. ترجمـه و تفسیر قرآن عظیم، سید علی نقی فیض الاسلام، ذیل آیـه.
32. همان.
33. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن ناطق، ج یک، ص265.
34. معرفت، محمد هادی، التفسیر والمفسرون، ج 1، ص 120.
35. خرمشاهی، بهاءالدین، مترجم، شماره ی 10، ص 57.
36. ضمـیر فصل بـه معنای تأکید و حصر مـی آید کـه معنای حصر حتمـی است. ن. ک: مغنی، ابن هشام، ص 5-644.
37. ر. ک: مترجم، شماره 10، ص55.
38. همان، ص 201.
39. روم: آیـه ی 48.
40. نور: آیـه ی 43.
41. بازرگان، مـهدی، باد و باران درون قرآن، ص 6-154.
42. آیـات نخست سوره ی فصلت و... .
43. بازرگان، مـهدی، باد و باران درون قرآن، ص 6-154.
44. همان.
45. بقره: آیـه ی 7.
46. فتح: آیـه 10.
47. ابراهیم: آیـه ی 4.
48. شرایط مفسر قرآن عبارت اند از آگاهی از ادبیـات عرب(صرف-نحو-لغت- اشتقاق-معانی- بیـان)، آگاهی از علوم قرآن، آگاهی از بینشـهای عقیدتی، اخلاقی، اجتماعی، و علوم تجربی، آگاهی از علم فقه و اصول الفقه، آگاهیـهای تاریخی و جغرافیـایی، (شأن نزولها)و... آگاهی از اصول دین؛ آگاهی و مراجعه بـه احادیث. ر. ک: رضایی اصفهانی، محمد علی، درآمدی بر تفسیر علمـی قرآن، ص 61 و ص108.
49. عن رسول الله(صلی الله علیـه و آله وسلم):«من قال فی القرآن برأیـه فلیتبوء ه من النار.»(ترمذی، سنن، ج5، ص199) عن الرضا(صلی الله علیـه و آله وسلم) عن آبائه قال الله تعالی:«ما آمن بی من فسر برأیـه کلامـی.» (صدوق، امالی، ص6).
50. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن ناطق، ج1، ص2-251.
51. مجد، امـید، قرآن مجید با ترجمـه ی منظوم (قرآن نامـه)، تهران: چاپ دوم، 1377.
52. هود، آیـه ی 11.
53. پلی مـیان شعر هجایی و عروضی فارسی درون قرن اول هجری و ترجمـه ی آهنگین از دو جزء قرآن مجید، بـه اهتمام و تصحیح دکتر احمد علی رجایی، ص20.
کتابنامـه
1. کشکول، محمد بهاء الدین عاملی، مصر:[بی نا]، 1370ق.
2. التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، محمد هادی، معرفت، مشـهد: نشر دانشگاه علوم اسلامـی رضوی، 1418ق.
3. قرآن ناطق، عبدالکریم بی آزار شیرازی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامـی، 1376.
4. اصول و مبانی ترجمـه ی قرآن، علی نجار، رشت: انتشارات کتاب مبین، 1381[بی تا].
5. المبسوط شرح کافی، سرخسی، مصر: [بی نا] 1331ق.
6. معجم مصنفات القرآن، علی شواخ اسحاق، [بی جا]: منشورات دارالرفاعی للنشر، 1404ق.
7. طبقات مفسران شیعه، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم: دفتر نشر نوید اسلام، 1371.
8. لسان التنزیل، (مؤلف مجهول)، بـه اهتمام و تصحیح مـهدی محقق، تهران: مرکز انتشارات علمـی و فرهنگی، 1344.
9. الدرفی الترجمان، محمد بن منصور المتحد المروزی، تهران: مرکز انتشارات علمـی و فرهنگی، 1361.
10. روض الجنان و روح الجنان، رازی، ابوالفتوح، تصحیح مـیرزا ابوالحسن شعرانی، تهران: 1344 ش، بی نا، 13جلدی.
11. ترجمـه ی تفسیر طبری، علمای ماوراءالنـهر، بـه اهتمام حبیب یغمایی، تهران: انتشارات توس، 1356.
12. اصول و مبانی ترجمـه، طاهره ی صفارزاده، تهران، نشر همراه، 1373.
13. باد و باران درون قرآن، مـهدی بازرگان، بـه اهتمام سید محمد مـهدی جعفری، تهران: شرکت سهامـی انتشار، 1353.
14. مغنی، ابن هشام، تبریز: سوق المسجد الجامع، [بی تا].
15. ترجمـه و تفسیر قرآن عظیم، سید علی نقی فیض الاسلام، تهران: فقیـه، 1378.

 
منبع: رضائی اصفهانی، محمدعلی؛ (1383)، یـادگارنامـه فیض الاسلام: جستارهای علمـی و پژوهشی درون باب ترجمانی متون مقدس، خمـینی شـهر، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامـی واحد خمـینی شـهر، چاپ اول 1383.
 




[مترجم عربی - دکتر مـهدي شاهرخ - روشـهای ترجمـه حرفه ای قرآن ... ترجمه درس رستخیز عظیم فارسی دهم]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 30 Jun 2018 02:56:00 +0000